- هفت و نه (هََ تُ نُهْ)
هفت نه. مراد هفت قلم آرایش زنان است:
هفت ونه این صنم عشوه باز
طفل فریب آمد و برنانواز.
امیرخسرو
هفت ونه این صنم عشوه باز
طفل فریب آمد و برنانواز.
امیرخسرو
معنی هفت و نه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(هََ یِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش حومه شهرستان مهاباد دارای 95 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و توتون است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
(هََ تُ شَ / شِ)
لغت نامه دهخدا
هفت کوکب یعنی قمر و عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل، و شش جهت یعنی تحت و فوق و یمین و یسار و پس و پیش. (برهان)
(هََ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر که 250 تن سکنه دارد. آب آن از قنات، محصول عمده اش غله، پنبه، زیره و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
(هََ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
آش عاشورا را گویند، چه آن را از گندم و نخود و باقلا و عدس و امثال آن پزند. (برهان). مقیل. (یادداشت مؤلف). آش شله قلمکار. قطنیه تفلیسی. (یادداشتهای مؤلف)
(هََ نُهْ)
لغت نامه دهخدا
آرایش و زیور و اسباب عروسی، و ’نه ده’ نیز گویند. (غیاث) ، میتواند که مراد از تارهای ساز باشد، چه بر رباب و مثل آن نه و هفت تار می بندند. (غیاث از شرح قران السعدین)
هرهفت بعلاوه نه زینت (سرآویزه گوشواره سلسله حلقه بینی گلوبند بازوبند دست برنجن انگشتر خلخال
آنچه که دارای هفت حجره یاطبقه باشد، یا هفت خانه چشم. هفت پردهءچشم: (بیاکه پرده گلریز هفت خانه چشم کشیده ایم بتحریرکارگاه خیال) (حافظ)
هفت چیزکهنه وقدیمی (یارکهنه مصاحب کهنه کتاب کهنه شراب کهنه حمام کهنه شمشیرکهنه چینی کهنه)
